*با اینکه چند روز بیشتر از محرم نمیگذره، حال وهوای درو دیوار شهر و مردمش یکمرتبه یه جور دیگه شده؛ و ایندفعه رنگ قرمز و مشکی رو بهتنشون پوشوندند، انگار رنگ سیاه و سرخ برا اونایی که از دل تاریخ یه خبرایی دارن، حرفای زیادی برا گفتن داره و مثل اینکه تاریخ میخواد سالی یکبار دلشو از سنگینی بار این غم و ماتم بزرگ کمی سبک کنه اما براستی مگه تا بحال تونسته؟! ... بگذریم؛
... تو همین حال و هوا از کنار پاساژی رد می شدم که بهنام رو دیدم حدس زدم از مجلس عزاداری داره برمیگرده قیافه درهمش نشون میداد انگار هنوز تو حسه ! به هم تسلیت گفتیم ولی مثل اینکه موضوع چیز دیگهای بود !
پرسیدم مشکلی پیش اومده؟ گفت: کم بخیر! دیگه میخواستی چطور بشه؟ اومدم یه تکه لباس بخرم اما ای کاش نمیامدم؛ واقعا که عجب وضعیت اسفباری شده! خانمها به خصوص دخترای جوون با یه وضعی تو این بوتیکها و پاساژها کار میکنن مثل اینکه خودشون مانکنن متحرک شدن !!!
با این حرفش یاد اون روز افتادم که برا کاری به یه شرکت نیمه خصوصی رفته بودم و خودم شاهد بودم که زن و مرد چقدر با هم زیادی راحت بودن! با این حال گفتم: چکار باید کرد، یعنی میگی خانمها شاغل نباشن؟ گفت: من نمیگم کار کردن خانمها بیرون خلافه، حرفم اینه که محیط کار باید سالم باشه؛ اگه خانمی داره تو یه محیط نسبتا بسته با آقایی کار میکنه آیا درسته اونقدر با هم گرم بگیرن که همهی شئوناتو زیر پا بذارن ؟! بالا خره یه حدّ و حدودی باید باشه که هم خدارو خوش بیاد و هم سلامت ارزشی روابط جامعه بهم نخوره؟ هیچی هم که نباشه، شخصیت اجتماعی خودشونرو در معرض اتهام قرار میدن اونوقت توقع دارن امثال من ملاکها و معیارهای ارزشی مونو کنار بزنیم و بهشون پیشنهاد ازدواج بدیم!
من اون روز چون عجله داشتم، بیشتر به حرفاش گوش میدادم و دست آخر هم که مسیر مشترکمان بپایان رسید گفتم بعدا با هم مفصلتر حرف میزنیم و خدا حافظی کردم و رفتم؛ اما هر از گاهی حرفاش ذهنمو قلقلک میداد.
مدتی از این قضیه گذشت تا اینکه یه روز که داشتم تو کتابفروشی دنبال یه کتاب تو موضوع تاریخ ادیان و مذاهب میگشتم، تو ویترین چشمم به کتابی راجع به احکام روابط دختر و پسر افتاد؛ با اشتیاق اونو خریدم و شروع کردم به مرور مطالب؛ چکیده و لبّ کلام این بود که: اگر رابطه دو جنس مخالف، فقط محدود به ارتباطات معمول و روزمره باشه، اشکال نداره، اما اگه این ارتباط و تماسها بخواد به شکل فیزیکی و اصطلاحا تماس بدنی و قدری صمیمیتربشه! اشکال داره و حتی نگاهاون دو به بدن! همدیگه (چه با منظور چه بی منظور) حرامه؛ ولی نگاه کردن به صورت و دستهای زن نامحرم تا مچ و همینطور نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم (اونجاهایی که معمولاُ نمیپوشونن، مثل سر و صورت و گردن و مقداری از پا و دست)اگه کار به جای باریک نکشه! (یعنی با نظر پاک باشه)، اشکال نداره.
خلاصه جان کلام واسه اونایی که فکر میکنن اسلام با یه سری چیزا اصولا به هر شکلش مشکل تراشی میکنه! باید گفت: رابطه دو جنس مخالف اگه مفسدهاى نداشته باشه یعنی احتمال پیش اومدن کار حرام توش نباشه، اشکالى نداره.
از همه مهم تر این که که خلوت کردن دو جنس مخالف، فامیل یا غیر فامیل، در محیط های دربسته، که محل رفت و آمد دیگران نباشه حرامه؛ و فرقی نمی کنه به عبادت مشغول باشن یا به مطالعه، تبادل نظر علمی کنن یا کسب مهارتهای عملی! چون غریزه جنسى و وسوسه شیطانى ممکنه هر لحظه اونارو ببره منطقه رنگین کمان و مقولههای رمانتیک تو حال و هوای عاطفی از نوع ممنوعه! و ... ؟!!!
تو همین مایهها سه تا روایت ناب هم اخیرا خوندم که برام تازگی داشت و هیچ وقت یادم نمیرن، یک روایت ازپیامبر(ص)که فرمود:"جاهدوا انفسکم على شهواتکم تحلّ قلوبکم الحکمة" شهوتتان مبارزه کنید تا حکمت در دلهاى شما وارد گردد) البته معلومه که افسار گسیختهگی تو این غریزه ارزشمند منظوره.
روایت دوم و سوم هم از حضرت علی (ع) هست که متن جمله کوتاه و پر مغز مولا رو حفظ کردم: "الشهوات سموم قاتلات" : (شهوتها و خواهشهاى نفسانى، زهرهاى کشندهاند!) واقعا این امامان ما کی بودن؟! حرفها و کلماتشون چقدر دقیق و عمیقه!! جمله بعدی این بود: "طهروا انفسکم من دنس الشهوات تدرکو رفیع الدرجات" (نفس خود را از پلیدى شهوت رانى پاک سازید تا به درجههاى بلند آخرت دست یابید!)
راستی یه چیز جالب! تا بحال از شیطان هم نصیحت شنیدید؟! اگه نشنیدید حالا بشنوید! یکى از نصیحتهاى ابلیس به حضرت موسى(ع) این بوده که: " هیچ وقت با زنى خلوت نکن و (نگذار) زنى با تو خلوت کند، زیرا هر گاه مردى با زنى خلوت مىکند، من در کنار آن دو هستم و آنهارا وسوسه مىکنم! " (با خودم گفتم تورو خدا ببین! با کمال پررویی چی میگه؟! آخه وقاحت هم حدی داره؛ اما بلادرنگ پاسخ خودمو دادم که: زیاد جوش نزن خوب چیکار باید کرد؟! بیخود که به آدما تو اون دنیا مدال و درجه بهشتی نمیدن بالاخره یه هنری باید از خودمون برای فرار از امثال این مخمصههای شیطانی نشون بدیم و بقول اون بزرگ مرد: "بهشت را به بها بدهند به بهانه ندهند"
تو روایات دیگه هم مشابه این موارد زیاد اومده که: " خلوت کردن با زنان قلب رو فاسد مىکنه؛ و اینکه ولنگاری و علاقه بیش از حد متعارف به جنس مخالف از فتنهها و حربههای شیطانه و زیاد صحبت کردن با زنان نامحرم قلب را مىمیرانه و ... (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) همه اینها جای خود، اما این نکته مهم رو هم باید مد نظر داشت که ازدواج کردهها نباید تو نیازهای عاطفی و جنسی برا همدیگه کم بذارن.